عضو هئیت علمی پژوهشکده فلسفه و کلام اسلامی تصریح کرد: شهودات کاربردی و ارتکازات مفهومی ما از گونهای دیگر از خوبی و بدی خبر میدهند که در آنها علاوه بر دو بعد تأیید و مطلوبیت به بعد دیگری نیز اشاره دارند که آن را میتوان بعد تحسین نامید. ما برخی امور را نه از نگاه ابزاری صرف و نه با نظر به رابطه شان با خودمان، بلکه مستقل از خودمان آنها را خوب و ارزشمند میدانیم.
وی با بیان اینکه خوبی و ارزشمندی در اینجا به معنایی خاصتر مراد است اذعان داشت: اگر از ما سؤال شود که چرا اینگونه امور را تأیید میکنید و ارزشمند میدانید، در پاسخ نه به حیث ابزار بودن و وسیله بودن آنها توجه میکنیم و نه به امتیازهایی که ممکن است این گونه امور برای ما به عنوان یک فرد خاص داشته باشند، بلکه پاسخ ما این است که اینها واقعاً، یعنی مستقل از ارتباطشان با ما یا هرچیز دیگری ارزشمند و تحسینبرانگیزند.
حجت الاسلام مبینی تشریح کرد: ارزش و خوبی در این معنا علاوه بر اینکه به بعد تأیید و مطلوبیت اشاره دارد، از قابلیت تحسین امور ارزشمند حکایت میکند. یعنی تأیید این گونه امور از ناحیۀ ما و حتی مطلوبیت آنها برای ما از این جهت است که آنها فارغ از رابطهاشان با ما سزاوار ستایشاند. بنابراین، دست کم سه معنای خوبی و بدی از یکدیگر قابل بازشناسی هستند: خوبی و بدی ابزاری، خوبی و بدی نفسانی، و خوبی و بدیای که فارغ از نگاه ابزاری و نفسانی قابل تحسین و دارای ارزش، به معنای خاص ارزش هستند. اینگونه خوبی و بدی را خوبی و بدی ارزشی مینامیم.
وی خاطرنشان کرد: خلط قابل توجهی که در این زمینه برای بعضی متفکران بوجود آمده این است که از آنجا که ما از چنین اموری نیز به معنای عام، لذت میبریم و از ناحیۀ آنها احساس فرحبخشی به ما دست میدهد، در نتیجه ارزش قائل شدن برای آنها نیز به جهت ملاحظۀ رابطۀ آنها با خودمان است.
عضو هیئت علمی پژوهشکده فلسفه و کلام اسلامی با تاکید بر اینکه این نتیجهگیری اشتباه است اظهار داشت: قطعاً ممکن است که ما از ناحیۀ این گونه امور لذت ببریم، اما باید توجه داشت که خوب دانستن این امور و ارزش قائل شدن برای آنها مقدم بر لذت و خوشیای است که از ناحیۀ این امور حاصل میشود. لذت بردن ما از آنها مترتب بر ارزشمندی آنهاست. ما ابتدا برای این امور ارزش قائل میشویم و سپس به جهت ارزشی که برای ما پیدا کردهاند از وجود آنها لذت میبریم. به عبارت دیگر، چون اینگونه امور از نظر ما دارای ارزش و اهمیتاند از داشتن آنها لذت میبریم نه اینکه چون برای ما لذت ایجاد میکنند ما آنها را مهم و با ارزش میدانیم.
وی در رابطه با تبیین این مسئله ادامه داد: همچنین برخی امور برای ما آنچنان ضدّ ارزش قلمداد میشوند که ممکن است از وجود آنها رنج زیادی بکشیم، ولی اینگونه نیست که به جهت رنجی که از آنها عائد ما میشود ما آنها را بَد و ضدّ ارزش تلقی کنیم، بلکه ابتدا ما آنها را ضدّ ارزش قلمداد میکنیم و سپس از وجودشان رنج میبریم و اگر در نظر ما ضدّ ارزش نبودند، از وجودشان رنجی برای ما حاصل نمیشد. پس بد دانستن این گونه امور مقدم بر رنج بردن از آنها است.
وی برای وضوح بیشتر این موضوع مثالی آورد و گفت: کسی که بهرۀ جنسی از اعضای خانواده را یک ضدّ ارزش تلقی میکند، حتی از تصوّر چنین چیزی بسیار رنج میکشد، ولی این رنج به جهت آن است که ابتدا آن را یک چیز بد و ضد ارزش میداند و بعد از وجودش رنج میکشد، وگرنه اگر در نظرش یک ضد ارزش نبود، از نفس آن عمل رنجی حاصل نمیشد.
حجت الاسلام مبینی با تاکید بر اینکه لازم است تفکیک دقیق میان مقام شناخت و داوری از یک سو و مقام انگیزه و عمل از سوی دیگر قائل شویم و میان این دو خلط نکنیم تصریح کرد: در مقام داوری و شناخت ابتدا ضدّ ارزش بودن یک چیز را مییابیم و سپس مترتب بر آن دچار رنج میشویم. اکنون در مقام عمل هنگامی که با چنین موردی مواجه شویم ممکن است به انگیزۀ برطرف شدن رنجمان و آسایش خاطرمان در مقابل آن بایستیم و اجازه ندهیم رخ دهد. اما اینکه ایستادگی عملی ما در برابر این گونه موارد به انگیزۀ آرامش خاطر و بر طرف شدن رنجمان باشد، ما را مجاز نمیکند که ضد ارزش بودن آن را از ناحیۀ درد و رنج حاصل از آن قلمداد کنیم.
وی ادامه داد: این چیزی است که برخی متفکران را به خلط انداخته است و به دیدگاههای خودگرایانه در اخلاق سوق داده است. خلط آنها در این است که هنگامی که اقدامات عملی ما برای تحقق اهداف اخلاقی را ناشی از تشفی خاطر خودمان مشاهده کردهاند، داوریهای ارزشی را نیز دارای وجهۀ خودگرایانه دیدهاند. اما شهودات مفهومی ما حاکی از استقلال داوریهای ارزشی هستند به گونهای که در داوریهای ارزشی رابطۀ امور را با سود و زیان شخصیامان در نظر نمیگیریم.
وی در این رابطه یادآور شد: البته این به این معنا نیست که نظریۀ قابل دفاع از ارزش صبغۀ کاملاً دیگرگروانه دارد، بلکه چه بسا بتوان میان این دو نظریه را بهگونهای جمع کرد.
انتهای پیام/ 115