عضو هیئت علمی پژوهشکده فلسفه و کلام اسلامی در ابتدای این گفت و گو یادآور شد: یکی از نکات قابل تأمل هنگام ارائۀ یک نظریه توجه به لوازم و پیامدهای آن نظریه است، به گونهای که برخی نظریهپردازانی که به ارائۀ یک نظریه روی آوردهاند پس از چندی با دقت در لوازم نظریهشان، بهتر دیدهاند از نظریۀ خود دست بکشند تا به آن لوازم پایبند بمانند.در اینجلسه که به عنوان آخرین بخش از گفت و گوی ما در موضوع «تاملی در مفهوم خوب و بد» است، تنها به عنوان یک نمونه تلاش میکنم تا با توجه به مباحثی که در چند قسمت قبل ارائه شد، اهمیت پیامدپژوهی نظریات ارزش را به اختصار روشن کنم.
وی ادامه داد: در قسمتهای قبل به این نتیجه رسیدیم که ما به لحاظ معناشناختی در برخی امور گونهای ارزشمند و قابلیت تحسین را مییابیم که نمیتوان آن را به خوبی ابزاری یا نفسانی فروکاهش داد، آن امور فینفسه متصف به این ارزشمندی هستند. التزام به این برداشت معناشناختی ما را به این وامیدارد که برای خوبی ارزشی حقیقتی ورای خودمان قائل شویم و راه درک آن را وجود قوۀ ادراکی خاصی در انسان بدانیم.
حجت الاسلام مبینی اذعان داشت: اکنون در بررسی پیامدهای این ادعا، یکی از پیامدهای آن را میتوان این دانست که انسانی که این قوۀ خاص ادراکی در او فعال است میتواند خوبی و بدیهای ارزشی را دست کم در نمونههای روشن آن به راحتی درک کند و نیازی به بررسی رابطۀ امور ارزشی با اهدافی خاص مانند کمال انسانی نداشته باشد. به همین دلیل، درکهای ابتدایی ما از ارزشها و امور اخلاقی حجیت پیدا میکنند.
وی با بیان اینکه مقایسۀ این پیامد با پیامدهای نظریات دیگر میتواند مسئله را بیشتر روشن سازد تشریح کرد: برای مثال، نظریهای مانند نظریۀ "ضرورت بالقیاس الی الغیر" با تقریر آیت الله مصباح یزدی، ارزش اخلاقی امور را در حد یک ارزش ابزاری و بر اساس ارتباطشان با کمال انسانی که همان قرب الهی است تبیین میکند، فلذا نمیتواند به درکهای اخلاقی اولیۀ انسان بهای چندانی بدهد، بلکه لازمۀ آن این است که در هر مورد رابطۀ یک امر را با غایت تبیینشده بسنجیم و در صورتی که آن رابطه مثبت بود حکم به خوبی آن بکنیم.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی تصریح کرد: بر این اساس، هنگام مواجهه با اموری که در ظاهر اخلاقی به نظر میرسند باید برای تشخیص اخلاقی بودن آنها رابطۀ آنها را با هدف ملاحظه کنیم. از این منظر، درک ابتدایی ما از ارزشمندی یا غیر ارزشمندی اموری مانند راستگویی و دروغگویی حجت نیست و قابلیت اعتماد ندارد. بلکه تنها پس از ملاحظۀ رابطۀ آنها با کمال انسانی میتوان حکم به خوبی یا بدی آنها کرد.
وی خاطر نشان کرد: التزام کامل به این نظریه ما را به این وامیدارد که هنگامی که به خود این امور فارغ از ارتباطشان با کمال انسانی نگاه کنیم میان آنها از نظر ارزش اخلاقی تفاوتی نگذاریم و از منظر اخلاقی، راستگویی و دروغگویی با نظر به ذاتشان هیچ تفاوتی نداشته باشند و تنها پس از ملاحظۀ رابطۀ آنها با هدف قرب الهی است که میتوان ارزش اخلاقی آنها را تعیین کرد. گاهی راستگویی ارزش پیدا میکند و گاهی دروغگویی. استاد مصباح به صراحت این تصویر را با مبانی اخلاقی خود سازگار میداندکه در کتاب"دروس فلسفۀ اخلاق" قابل مراجعه است.
حجت الاسلام مبینی با تاکید بر اینکه با پذیرش چنین لازمهای در اخلاق، داوری صحیح اخلاقی کاملاً وابسته به تشخیص رابطۀ آنها با کمال انسانی میشود و بسته به نوع تشخیصی که داده میشود امور اخلاقی به راحتی جای خود را عوض میکنند اظهار کرد:در این صورت اگر در موردی وظیفۀ دینی و اخلاقی خود را دروغگفتن دانستیم باید حس خوبی از آن داشته باشیم و در مقابل از راستگویی در آن مورد بدمان بیاید؛ چرا که این دروغگویی است که در این مورد موجب کمال ما میشود و راستگویی مانع رسیدن ما به کمال است. اما مطابق با فهمی که ما از ارزش اخلاقی ارائه کردیم، در اموری مانند راستگویی نوعی ارزشمندی و قابلیت تحسین را مییابیم و در دروغگویی نوعی ضد ارزش. وبه همین دلیل حتی زمانی که وظیفۀ خود را دروغگفتن بدانیم همچنان بدی آن را درک میکنیم و تنها به جهت تعارضی که میان ارزشها به وجود آمده است خود را مجبور به انجام این بد اخلاقی میدانیم، نه اینکه در زمان انجام آن، آن را عاری از هرگونه بدی اخلاقی بدانیم.
وی تشریح کرد: این درست مانند آن است که با آنکه درد و رنج را یک بد نفسانی میدانیم، گاهی برای پرهیز از درد و رنجهای بیشتر خود را مجبور به تحمل برخی درد و رنجهای کمتر میبینیم و با این حال، هنگامی که این درد و رنجها را میکشیم همچنان حس بدی از آن در ما وجود دارد و تنها به جهت هدفی که داریم نوعی مطلوبیت ثانویه برای ما پیدا کرده است.
عضو هیئت علمی پژوهشکده فلسفه و کلام اسلامی در ادامه با بیان اینکه یک اشکال به نظریۀ «ضرورت بالقیاس الی الغیر»این میتواند باشد که فهمهای اولیۀ ما را از خوب و بدهای اخلاقی از حجیت میاندازد و دسترسی معرفتی ما را به ارزشهای اخلاقی دشوار میسازد؛به ذکر دلایل این اشکال پرداخت و گفت: زیرا در این صورت فهمهای اولیۀ ما، تنها ارزشی ذاتی را در خود امور اخلاقی مییابند و به حیث ابزار بودن آنها توجه ندارند.با توجه به آنکه هدف اخلاقی مورد نظر در این نظریه، کمال انسانی و قرب الهی است، کشف ارتباط ابزاری امور اخلاقی با این هدف والا چندان آسان و سهل الوصول نیست. در نتیجه، احتمال وجود انحرافهای شناختی و اختلافهای معرفتی در این زمینه بالا میرود و منجر به این میشود که داوریهای اخلاقی متعارضی در یک جامعۀ دینی پدید آید.
وی ادامه داد: افراد و گروهها بسته به تشخیصهای اخلاقی-دینی خود ممکن است اعمالی مانند تجسس در امور دیگران، فاش ساختن اسرار آنها، دروغ، تهمت و نظیر آن را وظایف اخلاقی خود بدانند و هنگام عمل به آنها حس خوبی از آنها داشته باشند، چرا که هیچکدام از این اعمال را به لحاظ ذاتشان ضد اخلاق نمیدانند و هنگامی که تشخیص داده شد که آنها موجب اعتلای دین خدا و قرب الهی میشوند ارزش اخلاقی پیدا میکنند.
وی خاطر نشان کرد: به نظر میرسد این خود دامن زدن به گونهای نسبیگرایی خطرآفرین در حوزۀ ارزشهای اخلاقی است، هر چند طرح این نظریه به منظور گریز از معنایی از نسبیگرایی صورت گرفته است.
حجت الاسلام مبینی با بیان اینکه یک راهکار تناقضنما برای حل این مسئله، تفکیک میان ارزش ذاتی و ارزش غایی است، به این صورت که گفته شود حقایقی مانند عدالت دارای ارزش ذاتی هستند ولی ارزش غایی ندارند. از این رو، ما میتوانیم با قوای ادراکی خود ارزشمندی اینگونه امور را در خودشان بیابیم، ولی برای تشخیص ارزش اخلاقیاشان لازم است ارتباط آنها را با غایت قرب الهی کشف کنیم اذعان داشت:این پاسخ نمیتواند راهگشا باشد، زیرا نگرانی ما را دربارۀ ابزاری بودن ارزشهای اخلاقی و دشواری معرفت به آنها را از بین نمیبرد.
وی تاکید کرد: آنگونه ارزشی که بنابر ادعا در ذات اموری مانند عدالت خوابیده است مطابق نظریۀ «ضرورت بالقیاس الی الغیر» نمیتواند ارزش اخلاقی باشد و فهم آنگونه ارزش نمیتواند فهمی اخلاقی تلقی شود. اگر آن ارزش ذاتی را ارزشی اخلاقی بدانیم قطعاً دچار تناقض گویی میان ذاتی یا ابزاری دانستن ارزش اخلاقی میشویم و اگر غیر اخلاقی بدانیم آنگاه آن گونه ارزش نیاز به تبیینی مستقل دارد که نظریۀ «ضرورت بالقیاس الی الغیر» از عهدۀ آن برنیامده است.
عضو هیئت علمی پژوهگاه علوم و فرهنگ اسلامی در پایان صحبت های خود با یادآوری این نکته که انتقاد به برخی تقریرهای توحیدی از اخلاق به معنای نفی هرگونه تقریری از این دست نیست به نظر بنده، برخی تقریرهای الهیاتی واقعگرایانه از مفاهیم ارزشی قابل طرحاند که ضمن آنکه خدامحورند با ارتکازات مفهومی و شهودات معناشناختی ما از مقولات ارزشی همسو هستند و به گونهای معقول فاصلۀ میان تحلیل معناشناختی و وجودشناختی را از میان برمیدارند.
شایان ذکر است، حجت الاسلام مبینی در حال تالیف مقالهای در زمینه تبیین الهیاتی از مفهوم تناسب می باشد که ضمن بهره مندی از پیشنهادی که در معناشناسی خوب و بد حضوری برجسته دارد، از منظر لوازم و پیامدها هم قابل دفاع خواهد بود.
انتهای پیام/ 115