حجت الاسلام و المسلمین دکتر حسن بوسلیکی تشریح کرد؛ حقیقت یا پساحقیقت؛ مسئله این است عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، گفت: آنقدر امروز دروغ‌گویی در رسانه‌های دنیا رواج یافته است که کاری عادی و به عنوان یک حق برای آنان تبدیل شده است ولی چون دروغ‌گویی برای رسانه، هزینه و زحمت دارد لذا سعی می‌کنند از فریب‌های غیردروغین بهره ببرند؛ یعنی برای شکل‌دهی ذهن مردم راه‌های فریبکارانه‌ای دارند.

به گزارش روابط عمومی پزوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی به نقل از خبرگزاری ایکنا، حجت‌الاسلام و المسلمین حسن بوسلیکی؛ عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ۲۳ دی ماه در نشست علمی «حکمرانی رسانه‌ای از منظر قیم‌مآبی آزادی‌خواهانه» با اشاره به قدرت رسانه‌ها در دنیای امروز با بیان اینکه رفتار رسانه‌ها طوری است که مردم به عروسک‌های خیمه‌شب بازی تبدیل شده‌اند و آنان با نخ‌های نامرئی مردم را هدایت می‌کنند، گفت: نخستین رهزن در این مقوله از خود واژه رسانه شروع می‌شود؛ رسانه قرار بود مدیا و واسطه میان دوطرف باشد مثلا بنده بخواهم به والدینم زنگ بزنم و احوال آنان را جویا شوم، رسانه ابزاری برای رساندن پیام من است ولی امروزه رسانه صرفا یک ابزار نیست و به نوع تفکر، هویت و خوشناسی انسان‌ها، جهت‌دهی می‌کند و حتی فردی که در رسانه حضور دارد هم خودشناسی متفاوتی از خود خواهد داشت.

استاد دانشگاه باقرالعلوم(ع) اضافه کرد: نکته مهمی که امروزه در مدیریت ذهن مردم از طریق رسانه‌ها وجود دارد این است که در ضمن کنترل‌گری به مردم احساس آزادی می‌دهند یعنی مردم احساس می‌کنند که خودشان خواسته و انتخاب کرده‌اند یعنی کنترل‌ها نامحسوس است و افراد احساس عدم آزادی ندارند. کتاب «دنیای قشنگ نو» از این جهت مهم است. ایده این کتاب آن است که حاکمیت‌ها از دوره جنینی، مبدا میل انسان‌ها را تغییر می‌دهند.

وی افزود: بر این اساس، مردم به طبقات مختلف تقسیم می‌شوند و طوری است که فردی که در طبقه پایین‌تر است امکانات و مزایای طبقه بالاتر را نمی‌خواهد؛ دوست دارد برده باشد و با بردگی و در خدمت دیگران بودن احساس لذت می‌کند. رسانه‌ها طوری کار می‌کنند که گویی همان را که آنان می‌خواهند انتخاب می‌کنیم ولی باز احساس نمی‌کنیم انتخاب خود ما نبوده است.

                                                                                    حسن بوسلیکی

شگرد رسانه‌ها آزادی قیم‌مآبانه است

بوسلیکی با اشاره به ایده قیم‌مآبی آزادی‌خواهانه که ریچارد تیلر در کتاب «سقلمه» بیان کرده است، افزود: وی به واسطه نوشتن این کتاب برنده جایزه نوبل شد؛ قیم‌مآبی آزادی‌خواهانه در برابر دو ایده قیم‌مآبی و آزادی‌خواهی است؛ قیم‌مآبی این بوده است که حاکمیت‌ها، صلاح مردم را تشخیص می‌دادند و تنها یک گزینه را پیش روی مردم قرار می‌دادند ولی در آزادی‌خواهی، گزینه‌های مختلفی فراروی آنان قرار داده می‌شد تا خودشان انتخاب کنند ولی کتاب سقلمه شواهد متعددی آورده است که این دو نظر شکست خورده‌اند و امروزه از روش ترکیبی استفاده می‌شود به این معنا که گزینه‌ها را از پیش روی افراد جمع نمی‌کنند و هرکدام را بخواهند می‌توانند انتخاب کنند ولی طوری برنامه‌ریزی می‌کنند که اذهان بسیاری از مردم همان چیزی را انتخاب کنند که حاکمان می‌خواهند.

عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی تصریح کرد: مثلا نظریه اقتصاد آزاد آدام اسمیت مبتنی بر این نظریه بود که انسان موجودی عقلانی است و عقلانیت هم یکسری اصول اساسی دارد از جمله اینکه انسان‌ها در عرصه اقتصادی هر انتخابی که بکنند در راستای کسب سود حداکثری است، البته این نظریه به تدریج زیر سؤال رفت زیرا انسان‌ها انتخاب‌هایی داشتند که منطق عقلانی حداکثر سود پشت آن نبود، لذا نظریه نابخردی‌های قابل پیش‌بینی ایجاد شد.

وی افزود: اقتصاد کلاسیک بر اساس عقلانیت تلاش کرد تا بتواند رفتار مردم را پیش‌بینی کرده و بر اساس آن علم اقتصاد را ایجاد کند، اما امروزه گفته می‌شود همین انسانی که انتخاب‌های غیرمنطقی دارد هم باز می‌تواند قواعد و علمی را تعریف کند و امروزه بیشتر در این عرصه تحقیق می‌شود؛ از جمله این قواعد رفتاری غیرعقلانی، سوگیری لنگری است به این معنا که ما در جایی که بخواهیم حدسی بزنیم و انتخابی بکنیم و هیچ مستمسکی هم برای آن نداریم سعی می‌کنیم از دم‌ دست‌ترین اطلاعات موجود، حدس بزنیم ولو اینکه بی‌ارتباط باشد.

معیارسازی رسانه‌ها

عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی اظهار کرد: مثلا دختران و زنانی که در فیلم‌ها و یا به عنوان مجری در رسانه‌ها انتخاب می‌شوند معیار زیبایی می‌شوند و مردم زیبایی دیگران را با آنان می‌سنجند لذا دختری که از این خط مبنا پایین‌تر است از لحاظ زیبایی احساس کمبود دارد و ممکن است انواع جراحی زیبایی را انجام دهد تا به این خط مبنا و معیار برسد یا پسران جوان برای ازدواج مشکل‌پسند می‌شوند و فکر می‌کنند متوسط مؤلفه‌های جذابیت زنانه همین مجریان و هنرپیشگان باشند.

بوسلیکی با بیان اینکه ما تمایل داریم بین باورهای مختلف خودمان سازگاری ایجاد کنیم، گفت: مثلا من باورهایی در مورد افراد خاص دارم و وقتی اطلاعات جدید از آن‌ها به من برسد اگر این اطلاعات جدید با باورهای من ناسازگار باشد دو کار می‌توانم بکنم؛ یا باورهای فرد را تغییر دهم یا کاری بکنم که رفتار و گفتار آن فرد با باورهای من سازگار باشد؛ مثلا بگوییم درست است که این فرد نباید آن حرف را می‌زد ولی شرایط و موقعیت طوری بود که باید می‌گفت.

عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی ادامه داد: در مورد باورها و رفتارهای خود ما هم این مسئله صادق است؛ مثلا یک آزمایش خسته‌کننده‌ای از برخی افراد گرفتند ولی به این افراد گفتند وقتی بیرون رفتید بگویید آزمایش خیلی جذابی بود؛ به برخی پول قابل توجهی دادند تا این دروغ را بگویند و به برخی هم پول کمی دادند تا این دروغ را بگویند؛ بعد از چند هفته دوباره این افراد را به آزمایش مشابهی دعوت کردند.

وی افزود: نتیجه اینکه افرادی که پول کمی گرفته بودند حاضر بودند در آزمایش شرکت کنند ولی کسانی که پول بیشتری گرفته بودند تمایل نداشتند. در تحلیل این مسئله گفته‌اند که فرد چون مثلا یک دلار که پول کمی است گرفته تا دروغ بگوید احساس کمبود شخصیت می‌کند لذا برای توجیه عمل نامناسبش به خود می‌قبولاند که من دروغ نگفتم و واقعا این آزمایش جذاب بوده است، بنابراین دوباره هم حاضر است در آن شرکت کند.

بوسلیکی با اشاره به اصل زیان‌گریزی در انسان‌ها، افزود: یعنی انسان از زیان بیشتر گریزان است تا منافعی که به دست می‌آورد؛ ماندن در وضع موجود یکی دیگر از سوگیری‌های انسان است مثلا بیمه ماشین را با همان بیمه قبل تمدید می‌کنیم به همین دلیل هم به اطلاعات مخالف با باورهای موجود خودمان کم‌توجه هستیم. تاثیر اطلاعات در دسترس خیلی بیشتر از تاثیر کل اطلاعات بر روی ماست؛ چارچوب‌بندی بیان مسئله هم از دیگر اصول است مثلا اینکه ما در بیان یک مسئله چگونه وارد شویم، در حل آن مؤثر است.

دروغ در رسانه‌ها عادی شده

بوسلیکی با بیان اینکه ما امور را آنطور که دوست داریم می‌بینیم نه همانطور که هستند، اضافه کرد: آنقدر امروز دروغ‌گویی در رسانه‌ها رواج یافته است که کاری عادی و به عنون یک حق برای آنان تبدیل شده است ولی چون دروغ‌گویی برای رسانه، هزینه و زحمت دارد لذا سعی می‌کنند از فریب‌های غیردروغین بهره ببرند؛ یعنی برای شکل‌دهی ذهن مردم راه‌های فریبکارانه‌ای دارند؛ مثلا حسن تدبیر یکی از این شگردها در پوشش اخبار است.

وی افزود: لویتین در کتاب «دروغ‌های مسلح» خود آورده است که فرهنگ آکسفورد در سال ۲۰۱۶ واژه پساحقیقت را به عنوان واژه برگزیده سال انتخاب کرد یعنی اموری غیر از واقعیات عینی مانند تمایلات و احساسات در شکل‌دهی باورها بیشتر نقش دارند تا تمایلات عینی و واقعی؛ او می‌گوید که از بس این واژه تکرار شده بود که من آن را انتخاب کردم یعنی آنقدر از پساحقیقت سخن گفته شده است که حقیقت از سکه افتاده است.

او افزود: تعابیری که به کار می‌بریم هم مهم است؛ مثلا اینکه بگوییم در فلان در جنگ، سربازان خودی دشمنان را به هلاکت رساندند یا به قتل؟ یا حمله کردند یا دفاع؟ حقایق جایگزین هم یکی دیگر از این مقولات است؛ در مراسم تحلیف ترامپ گفتند این شلوغ‌ترین مراسم تحلیف در طول تاریخ آمریکا بوده است ولی بعدا بررسی کردند و دیدند که مراسم اوباما شلوغ‌تر بود.

همچنین حسین دیبا؛ ناقد این جلسه در سخنانی با بیان اینکه این بحث از جهت مدیریت اذهان و افکار جامعه بسیار مهم است، گفت: این مسئله، اساسی و حیاتی است و اگر نهادهای مختلف فرهنگی به اهمیت آن توجه کنند می‌توانند در برنامه‌ریزی فرهنگی کامیاب‌تر باشند؛ بنابراین این موضوع بسیار جای تحقیق دارد و از منظر روان‌شناسی و جامعه‌شناسی و ... مورد توجه است.

وی به برخی ابهامات اشاره کرد و افزود: اگر مبانی نظری این بحث همراه با یکسری مقدمات بود در تبیین مسئله و نتیجه‌گیری و ارائه راهکار موفق‌تر بود از جمله اینکه یک بحث مبنایی این است که ما به این نتیجه برسیم که آیا مدیریت افکار و انتخاب و قضاوت دیگران از طریق مکانیسم‌های بیان شده امری مثبت، منفی و یا خنثی به لحاظ ارزشی و هنجاری است؟ رویکرد کلی مقاله این است که امر مثبتی نیست.

وی افزود: ما انسان‌ها در انتخاب خود آزادی کامل نداریم و گرفتار جبر ژنتیکی، محیطی و ... هستیم و به تعبیری توهم آزادی داریم در حالی که مسائل دیگر در ما مؤثر است؛ قرآن کریم هم در تربیت بیشتر بر انذار تاکید کرده است تا تبشیر. اگر قرآن کریم در بحث تربیت از ظرفیت ناهوشیار استفاده کرده است جا دارد که در مبانی نظریه مقاله مورد توجه قرار می‌گرفت. عرض شد که رویکرد کلی مقاله، نظر منفی دارد و خواننده اینطور تلقی می‌کند که نباید از این نوع مکانیسم‌ها استفاده شود. 

وی تاکید کرد: رویکرد دیگر مقاله تاکید بر جنبه‌های عاطفی و احساسی است تا جنبه عقلانی؛ به نظر می‌رسد مسئله خیلی روشن نیست و مواردی که ذکر کرده‌اند معلوم نسیت اختلالات معرفتی است یا تاثیرات عاطفی.

منبع: خبرگزاری ایکنا
کلمات کليدي
اخبار پژوهشکده اخلاق و معنویت
 
امتیاز دهی
 
 

[Part_Lang]
[Control]
تعداد بازديد اين صفحه: 78
Guest (PortalGuest)

پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي - دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم
مجری سایت : شرکت سیگما