به حول و قوه الهی از امروز به بیان آیه¬ای از قرآن کریم به همراه روایت یا روایاتی که آن آیه قرآن را به مهدویت به صورت تفسیر، تاویل و تطبیق کرده¬اند؛ آورده می¬شود.
نکته قابل توجه اینکه، بیان روایت در ذیل آیه دلال بر صحت آن روایت نیست و نیاز به توضیح بیشتر درباره دارد؛ ولی بنای ما به اختصار است. البته پژوهشگران و کاربران محترم می¬توانند نکته، نظرات، نقد وپیشنهاد خود را به آدرس ما بفرستند؛ تا بر غنای و کیفیت مباحث افزوه گردد.
مطالب مطرح شده برگرفته از کتاب «معجم مهدویت در روایات تفسیری» اثر مرتضی عبدی چاری است
آدرس ایمیل: abdichari@gmail.com
»الم (1) ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فیهِ هُدی لِلْمُتَّقینَ (2) الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ«؛ الف، لام، میم. این است کتابی که در [حقانیت] آن هیچ تردیدی نیست [و] مایه هدایت تقواپیشگان است: آنان که به غیب ایمان میآورند و نماز را بر پا میدارند و از آنچه به ایشان روزی دادهایم انفاق میکنند. (بقره: 3)
روایت
عن جابر عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (ع) قَالَ: «الم»[1] وَ کُلُّ حَرْفٍ فِی الْقُرْآنِ مُقَطَّعَةٌ مِنْ حُرُوفِ اسْمِ اللَّهِ الْأَعْظَمِ الَّذِی یُؤَلِّفُهُ الرَّسُولُ وَ الْإِمَامُ (ع) فَیَدْعُو بِهِ فَیُجَابُ قَالَ قُلْتُ قَوْلُهُ «ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فِیهِ»[2] قَالَ الْکِتَابُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ لَا شَکَّ فِیهِ أَنَّهُ إِمَامُ «هُدی لِلْمُتَّقِینَ»[3] فَالْآیَتَانِ لِشِیعَتِنَا هُمُ الْمُتَّقُونَ «الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ»[4] وَ هُوَ الْبَعْثُ وَ النُّشُورُ وَ قِیَامُ الْقَائِمِ وَ الرَّجْعَةُ «وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ»[5] قَالَ مِمَّا عَلَّمْنَاهُمْ مِنَ الْقُرْآنِ یَتْلُونَ؛ جابر از امام باقر (ع) نقل میکند که ایشان فرموند: «الم»؛ و هر حرفی از حروفهای مقطعه قرآن، یک حرف از بعض حروف اسم اعظم خدا است [که هر جزئى از آن در جایى از قرآن مجید آمده است]، پیامبر و امام معصوم (ع) هستند که به مکان آنها آگاهى دارند هر گاه خواسته باشند خدا را به نام اعظمش بخوانند آن حروف تقطیع شده را با هم تلفیق کرده و دعا مىکنند، خدا نیز اجابت مىفرماید. عرض کردم معنای «ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فِیهِ» چیست؟ فرمود: یعنی امیر المؤمنین (ع) است که شکی در امامت او نیست «هدایت است برای متقین» لذا این دو آیه مربوط به شیعیان ما است؛ متقین کسانی هستند که ایمان به غیب دارند و غیب هم عبارت از قیامت و حشر و نشر و قیام قائم (عج) و رجعت است [درباره این آیه سؤال کرد] «وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ» [امام]فرمود: یعنی آنچه به آنها از قرآن آموختهایم تلاوت میکنند.
منابع
تأویلالآیاتالظاهرة، ص 33، قال علی بن إبراهیم[6] رحمه الله عن أبیه عن محمد بن أبی عمیر عن جمیل بن صالح عن المفضل عن جابر عن أبی جعفر (ع) أنه قال:
بحار الأنوار، ج 24، ص 351، باب 67، ح 69 .
توضیح مختصر درباره رجعت
واژه «رجعت» در کتابهای لغت، به معنای «بازگشتن» است؛ یعنی برگشتن به جایی که پیشتر در آنجا بوده است.[7] معنای اصطلاحی رجعت عبارت است از: بازگشت دو گروه از مردگان مؤمن خاص و کافران محض به دنیا با همان صورتهایی که در گذشته بودند،[8] و زمان آن پس از ظهور حضرت مهدی(عج)، قبل از قیامت است.[9] در این زمان، مؤمنان از برپایی حکومت جهانی عدل شاد گردند و کافران از ذلت و حقارت خودشان متألم شوند.[10]
لذا بحث «رجعت» از جایگاه والایی در اعتقادات شیعه برخوردار است؛ تا جایی که برخی از احادیث، منکران رجعت را از دایره تشیع خارج میداند[11] از اینرو، عده فراوانی از علمای شیعه اعتقاد به رجعت را از ضروریات دین و مذهب دانستهاند.[12] و از طرفی دیگر علمای اهل سنت، عقیده به رجعت را خلاف عقاید اسلامی میدانند و معتقد به آن را در شمار کفر و شرک و یا بدتر از آن قرار میدهند. و به این بهانه، به شیعیان ناسزا میگویند.[13]
معتقدان به «رجعت» برای اثبات این اعتقاد، از آیات و روایات فراوانی بهره بردهاند. و این آیات و روایات به طور عمده به دو دسته تقسیم میشوند:
الف. آیات و روایاتی که سخن از وقوع رجعت در امتهای گذشته دارد.[14]
ب. آیات و روایاتی که دلالت بر وقوع آن در آخرالزمان دارد.[15]
[6] . با تتبع انجام شده در تفسیر قمی در ذیل آیه 3 سوره بقره روایتی مانند روایت بالا ذکر نشده است البته بخش خیلی کوتاهی آنهم از امام صادق 7 نقل شده است.
[7] . ابن منظوم؛ لسان العرب؛ ج3، ص 41: راغب اصفهانی؛ مفردات الفاظ القرآن؛ ص 342.
[8] . شیخ مفید؛ اوائل المقالات؛ ص 77/ شیخ مفید؛ تصحیح الاعتقاد؛ ص 90 :محسن امین؛ اعیان الشیعه؛ ج 1 ،ص 132.
[9] . عاملی ؛ الایقاظ من الهجعة؛ ص 29.
[10] . سید مرتضی؛ رسائل شریف؛ ج1، ص 125: مظفر ؛عقائد الامامیه، ص 284.
[11] . امام صادق7میفرماید: « لَیْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ یُؤْمِنْ بِکَرَّتِنَا»/ طوسی؛ من لا یحضره الفقیه؛ ج3 ،ص 485.
[12] . طوسی؛ رسالة العقاید الجعفریة؛ ص 250: عاملی؛ الایقاظ من الهجعة؛ ص 67 : طریحی ؛ مجمع البحرین؛ ج2، ص 679.
[13] . مفید؛ عقائد الامامیه؛ ص 120: عسقلانی؛ تهذیب التهذیب؛ج 2، ص 42: ارباب قمی؛ اربعین حسینی؛ ص 89: قشیری؛ صحیح مسلم؛ ج 1، ص 15.
[14] . مانند آیات 55- 56 و 73 و 243 بقره و آیات دیگری که مفسران حمل بر رجعت در امت گذشته نمودهاند.
[15] . عبدی، مرتضی، موعود راستین، ص 112 ـ 114.