حجت الاسلام محمود ملکی راد گفت: یکی از دلایل عقلی بر مهدویت، معنا داشتن تاریخ در سایه اعتقاد به منجی آخرالزمان است. بر اساس «معناداری و فلسفه تاريخ» روند طولانى مدت تاريخ، داراى هدف، غايت و معناى مشخصى است و آن تحقّق جامعه موعود الهى و رسيدن بشر به اوج سعادت و كمال مادى و معنوى است. بر اين اساس معنادارى و هدفمندی تاريخ، در فكر و ذهن بشر سايه انداخته و او را متوجّه فرجام متعالى تاريخ ساخته است.
عضو هیئت علمی پزوهشگاه گفت: اين ايده در دورانى از تاريخ به كمال و تمام، تحقّق خواهد يافت و آن عصر «ظهور منجی موعود» است. پس معنادارى تاريخ و كشف غايت و هدف آن، مىتواند منشأ توجّه انسانها به ظهور مصلح بزرگ باشد. غدیر سرآغاز توجه دادن به این مسأله مهم استکه همواره جامعه بشری برای رسیدن به سعادت دنیوی و اخروی نیازمند رهبران معصومی استکه علاوه بر تبیین معارف دینی و تفسیر معصومانه از دین، هدایت و رهبری سیاسی و اجتماعی جامعه را نیز در دست داشته باشند. رسول گرامی اسلام(ص) با عنایت به این هدف و به دستور خداوند، در واقعه غدیر بر ضرورت هدایت امام معصوم(ع) برای جامعه بشری تأکید نمودند و در واقع با این کار خویش در صدد تحول و تکامل تاریخ بشر برآمدند و برای آن هدف و غایت مشخصی را رقم زدند.
ملکی راد عنوان کرد: هدف و غایت قصوایی که در سایه حکومت امام معصوم(ع) تحقق پیدا میکند. اصولا ایده امامت و رهبری امام معصوم(ع) برای جامعه از این نظر مهم و دارای جایگاه باارزشی تلقی میشود. گرچه امامان(ع) یکی پس از دیگری بسته به شرایط زمانی و مکانی رسالت خویش را بهخوبی محقق نمودهاند؛ اما سرانجام این رسالت و تحقق تام و تمام آن توسط آخرین ذخیره الهی یعنی حضرت مهدی(ع) خواهد بود و با ظهور ایشان تاریخ به نقطه اوج تکامل خویش دست پیدا خواهد نمود؛ و هدفمندی تاریخ معنی پیدا میکند و در سایه آن عدالت و صلح و انسانيت و معنويت را برای بشریت رقم خواهد زد. شهید مطهری(ره) با تأکید بر این مطلب در این زمینه مینویسد:
«تاريخ مانند خود طبيعت به حكم سرشت خود متحول و متكامل است. حركت به سوى كمال لازمه ذات اجزای طبيعت و از آن جمله تاريخ است. تحول و تكامل تاريخ تنها جنبه فنى و تكنيكى ابزارى و آنچه بدان «تمدن» نام مىدهند، ندارد. بلکه گسترده و همهجانبه است؛ همه شئون معنوى و فرهنگى انسان را دربر مىگيرد و در جهت آزادى انسان از وابستگيهاى محيطى و اجتماعى است. انسان در اثر همهجانبه بودن تكاملش، تدريجاً از وابستگىاش به محيط طبيعى و اجتماعى كاسته و به نوعى وارستگى كه مساوى است با وابستگى به عقيده و ايمان و ايدئولوژى، افزوده است؛ و در آينده به آزادى كامل معنوى يعنى وابستگى كامل به عقيده و ايمان و مسلك و ايدئولوژى خواهد رسيد. انسان تدريجاً از لحاظ ارزشهاى انسانى به مراحل كمال خود يعنى به مرحله انسان ايدهآل و جامعه ايدهآل نزديكتر میشود تا آنجا كه در نهايت امر حكومت عدالت يعنى حكومت كامل ارزشهاى انسانىكه در تعبيرات اسلامى از آن به «حكومت مهدى» تعبير شده است، مستقر خواهد شد و از حكومت نيروهاى باطل و حيوان مآبانه و خودخواهانه و خودگرايانه اثرى نخواهد بود. آرمان قيام و انقلاب مهدى(ع) يك فلسفه بزرگ اجتماعى اسلامى است. اين آرمان بزرگ، گذشته از اينكه الهام بخش ايده و راهگشا به سوى آينده است، آيينه بسيار مناسبى است براى شناخت آرمانهاى اسلامى. اين نويد، اركان و عناصر مختلفى دارد كه برخى فلسفى و جهانى است و جزئى از جهانبينى اسلامى است، برخى فرهنگى و تربيتى است، برخى سياسى است، برخى اقتصادى است، برخى اجتماعى است، برخى انسانى يا انسانى طبيعى است».[1]
و در سخن دیگری میگوید: «-اعتقاد به مهدویت- يك فلسفه بزرگ جهانى است، چون اسلام يك دين جهانى است، چون تشيع به معنى واقعىاش يك امر جهانى است. اين را ما بايد به صورت يك فلسفه بزرگ جهانى تلقى كنيم. وقتى قرآن مىگويد: «وَلَقَدْ كَتَبْنا فِى الزَّبورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ انَّ الْارْضَ يَرِثُها عِبادِىَ الصّالِحونَ»[2] بر طبق این آیه صحبت از زمين است، نه صحبت از اين منطقه و آن منطقه و اين قوم و آن نژاد. اولًا اميدوارى به آينده است كه دنيا در آينده نابود نمیشود... امروز اين فكر در دنياى اروپا پيدا شده كه بشر در تمدن خودش به مرحلهاى رسيده كه با گورى كه خودش به دست خودش كنده است يك گام بيشتر فاصله ندارد. طبق اصول ظاهرى نيز همينطور است ولى اصول دين و مذهب به ما مىگويد: زندگى سعادتمندانه بشر آن است كه در آينده است، اينكه اكنون هست موقت است... دورهاى كه واقعاً در آن دوره معرفت و عدالت و صلح و انسانيت و معنويت حكومت كند. چگونه میشود كه چنين دورهاى نيايد؟! مگر میشود كه خداوند اين عالم را خلق كرده باشد و بشر را به عنوان اشرف مخلوقات آفريده باشد، بعد بشر به دوره بلوغ خودش نرسيده يكمرتبه تمام بشر را زيرورو كند؟!. پس مهدويت يك فلسفه بسيار بزرگ است».[3]
در پایان محمود ملکی راد اظهار داشت در حقیقت هدف غدیر نیز همین بود که در سایه رهبری انسان معصوم الهی، تاريخ به هدف و غايت و معناى مشخصی برسد که دیگر در آن خبری از زشتیها و پلشتیها نباشد و مردم از استعمار و استحمار ظالمان و ستمگران نجات یابند؛ تحقق کامل آن در پرتو ظهور و حکومت جهانی امام مهدی(ع) خواهد بود و این درس مهمی از غدیر است.
[1] . مرتضی مطهری، مجموعه آثار ج24، ص427 و ص 434.
[2] . انبیاء: 105.
[3] . مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج18، ص 181و182.