حکمرانی اسلامی:

حکمرانی اسلامی با تأکید بر نقش ولایت فقیه در عصر غیبت

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی حجت الاسلام محمود ملکی راد عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی عضوم هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در مورد حکمرانی اسلامی با تاکید بر نقش ولایت فقیه در عصر غیبت گفتحجت الاسلام محمود ملکی راد عنوان کرد: تشکیل حکومت اسلامی مبتنی بر ایده ولایت فقیه در عصر غیبت، از نظر اعتقادی ناشی از باور به نیابت عام فقهای جامع الشرایط از امام زمان(علیه السلام) است. ولایت فقیه به معنای ولایت و مسئولیت و اختیارات فقیه جامع الشرایط در رهبری جامعه در غیبت امام زمان (عج) است. طبق این مفهوم، فقیه با داشتن دانش دینی، قدرت قضایی و اجرایی را به عنوان نماینده امام زمان (عج) در جامعه دارد و مسئولیت رهبری دینی و اجتماعی را بر عهده دارد.بر این اساس، ولایت فقیه به عنوان یک نظام حاکمیتی اسلامی تعریف می‌شود. این نظام بر پایه اعتقاد به غیبت امام زمان (عج) و نیاز جامعه به رهبری دینی توسط فقهای نامدار شیعه بنا شده است.

بر اساس این نظریه، در غیبت امام زمان (عج)، مسئولیت رهبری جامعه به دستور الهی به فقیه جامع‌الشرایط تعلق می‌گیرد. این شخص باید دارای صفاتی چون دانش دینی، عدالت، شجاعت و قدرت اجرایی باشد.

در این نظام، ولایت فقیه به عنوان عالی‌ترین مرجع تصمیم‌گیری، با وجود وجود قوه مقننه و قضائیه و مجریه، تصمیم‌گیری‌های مهم را برعهده دارد و به عنوان رهبر جامعه در حوزه‌های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و نظامی فعالیت می‌کند. چنین نظامی بر اساس عقاید اسلامی و اصول شریعت بنا شده است و هدف آن اجرای عدالت و پیشرفت و تعالی جامعه اسلامی در حوزه‌های مادی و معنوی است.

بنابراین نظام ولایت فقیه در عصر غیبت با توجه به غیبت امام زمان (عج) به عنوان نماینده امام معصوم، تلاش می‌کند تا با وجود شرایط لازم، حکومت اسلامی تشکیل دهد و جامعه اسلامی را در حال غیبت امام زمان (عج) حفظ و امور مختلف آن‌را تدبیر کند.

در واقع از طریق ولایت فقیه، تدابیر و سیاست‌های اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، و سیاسی به‌طوری که با اصول اسلامی سازگار باشند، اجرا می‌شوند. این نظام حکمرانی سعی در ایجاد جامعه‌ای بر پایه اصول اسلامی و توسعهٔ آن دارد که به انسجام اجتماعی، عدالت اجتماعی، و توسعه پایدار منجر شود.

علاوه بر دلیل عقلی بر ضرورت ولایت فقیه، چند دلیل روایی نیز بر آن دلالت دارد. به عنوان نمونه به دو روایت اشاره می‌شود:

1. اسحاق بن يعقوب در نامه‌ای که توسط نایب دوم یعنی محمد بن عثمان عَمْري به محضر امام زمان(ع) فرستاده؛ سؤالاتی را مطرح کرده؛ از جمله پرسیده بود: در پيش آمدهای روزگار در عصر غيبت به چه كسي مراجعه كنم؟ امام زمان(ع) در پاسخ نوشتند: «در حوادثي كه رخ مي‌دهد به راويان حديث ما مراجعه كنيد، آنها حجت من بر شما هستند و من حجت خدا بر آنها هستم».[2]

مقصود از راويان حديث در این توقیع كساني هستند كه علاوه بر نقل حديث، باید توان فهم و درایت حدیث را نیز داشته باشند؛ زيرا در این سخن امام(ع) در حوادثی که رخ می‌دهد، او را به راویان ارجاع داده است. پس راویان باید به‌گونه‌ای باشند که باید کاری از دست آنها برآید و بتوانند مشکلی از مشکلات رخ داده را حل و فصل کنند و این در صورتی ممکن خواهد بود که راوی حدیث از فهم و درایت حدیث برخوردار باشد تا بتواند پاسخ مشکلات پیش‌آمده را از دل آن بیرون آورد و وظايف مردم را در حوادثی که در روزگار مختلف رخ می‌دهد را تشخیص داده و برای آن راه حلی را پیدا نماید. بدون تردید چنین افرادی باید از قریحه استنباط و اجتهاد برخوردار باشند تا این وظیفه مهم را بتوانند انجام دهند. بنابراین می‌توان گفت بر طبق این توقیع امام زمان(علیه السلام) مردم را در حوادث و رخدادهايي كه براي آنان پيش مي‌آيد؛ به فقها و عالمان دین ارجاع داده است.

2. بر طبق روایتی، رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) عالمان و فقیهان را جانشین خود دانسته و بر آنها رحمت فرستاده است. حضرت علي(علیه السلام) از پيامبر(صلی الله علیه و آله) نقل کرده که آن‌حضرت فرمودند:

«بار خدايا بر جانشينان من رحمت بفرست. از حضرت پرسيدند: جانشينان شما چه کسانی هستند؟ فرمودند: كساني كه پس از من می‌آیند و سخن و روش مرا بازگو مي‌كنند».[3]

از اینکه واژه خلافت در این روایت برای عالمان دین به‌کار رفته است، می‌توان نتیجه گرفت که ولایت برای آنان همانند ولایت برای رسول اکرم(صلی لله علیه و آله)در عرصه‌های مختلف سیاسی و اجتماعی ثابت است. حکمرانی و حکومت یکی از آن عرصه‌های مهم به‌شمار می‌رود.

امام خميني(ره) در باره جایگاه ولی فقیه در عصر غیبت می‌گوید:

«همه آنچه که برای امام معصوم(علیه السلام) ثابت است براي فقيه نیز ثابت است. مگر در مواردي كه دليل داشته باشيم آن مورد مختص براي معصوم(علیه السلام) است و ...».[4]

بنابراین باور به رهبری نواب عام در عصر غیبت، امری است‌که در سایه باور به امامت و مهدویت به‌وجود می‌آید و تشکیل حکومت و نظام سیاسی مبتنی بر رهبری نواب عام(فقها) موجب می‌شود تا در بین مردم، اقوام مختلف و فرهنگ‌های گوناگون، هویت جمعی تقویت ‌شود و به‌دنبال آن نقطه اشتراک در میان آنان به‌وجود می‌آید و در نتیجه با گردهم آوردن آن‌ها بر محور این اعتقاد، انسجام و هم‌بستگی اجتماعی تقویت می‌شود. زیرا از طریق ولایت فقیه، تدابیر و سیاست‌های اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و ... به‌طوری که با اصول اسلامی سازگار باشند، اجرا می‌شوند. این نظام حکومتی سعی در ایجاد جامعه‌ای بر پایه اصول اسلامی و توسعهٔ آن دارد که به انسجام اجتماعی، عدالت اجتماعی، و توسعه پایدار منجر شود.

مهم‌ترین نقش ولی فقیه برای حکمرانی اسلامی عبارتند از:

1. رهبری دینی و سیاسی: ولایت فقیه این ایده را ارائه داده که رهبر دینی باید در رأس حکومت قرار گیرد و به عنوان نماینده‌ای از امام، حکمرانی کند. و این اساساً به معنای تولید و توسعه قوانین و سیاست‌های مبتنی بر اصول اسلامی و رهبری در جهت رشد و توسعه جامعه است.

2. تربیت و پرورش جامعه متدین: یکی دیگر از ویژگی‌های حکمرانی ولی فقیه این است‌که در پرتو تعالیم دینی مردم پرورش پیدا کنند و نیروهایی که به اصول اسلامی متعهد باشند و بتوانند ارزش‌های اسلامی را ترویج کنند، تربیت شوند. در این خصوص ولی فقیه می‌تواند نقش مهمی در ترویج اخلاقیات اسلامی و ارزش‌های دینی در جامعه داشته باشد. و با تأکید بر اهمیت اخلاق و ارزش‌های اسلامی،  به تقویت اخلاق شهروندان کمک کند.

3. اجرای قوانین اسلامی: ولی فقیه مسئول و ناظر اجرای قوانین اسلامی است، از این جهت تلاش می‌کند تا اصول و مقررات دینی را در ابعاد مختلف اقتصادی و سیاسی و فرهنگی در جامعه اسلامی پیاده سازی کند.

4. توسعه اقتصادی با تأکید بر عدالت اجتماعی: ولی فقیه بر اساس معارف دینی باید در صدد توسعه اقتصادی با رعایت عدالت اجتماعی باشد. این نظام حکومتی تلاش می‌کند تا نظام اقتصادی را به‌طوری تنظیم کند که توزیع عادلانه‌ای از ثروت و منابع انجام شود و همه افراد  از فرصت‌ها و منافع اقتصادی به‌طور یکسان بهره‌مند شوند.

6. ترسیم سیاست خارجی بر اساس حفظ استقلال: ولی فقیه باید تلاش کند تا با ترسیم سیاست‌هایی جامعه اسلامی را باید از دخالت قدرت‌های خارجی محافظت کند و برای حفظ استقلال کشور اسلامی تلاش نماید. علاوه در بر آن نظام ولایت فقیه بر توسعه ارتباطات با کشورهای اسلامی و حمایت از جنبش‌های اسلامی در سراسر جهان تأکید شده است.

7. حفظ وحدت و انسجام اجتماعی: اعتقاد به ولایت فقیه، می‌تواند به حفظ وحدت جامعه اسلامی کمک کند. با تأکید بر اهمیت ولایت فقیه، مسائل مختلفی که ممکن است منجر به اختلافات داخلی شوند، به وحدت و همبستگی تبدیل می‌شوند.

8. تضمین عدالت اجتماعی: تأکید بر عدالت اجتماعی و تضمین آن یکی دیگر از نقش‌های ولی فقیه برای حکمرانی اسلامی به‌شمار می‌رود. در نظام ولایت فقیه بر عدالت اجتماعی به عنوان یکی از اصول اساسی اسلام، تأکید بیشتری شده است.

9. مسئولیت در حفظ امنیت جامعه اسلامی: نظام ولایت فقیه مسئولیت حفظ امنیت داخلی و پایداری کشور را نیز بر عهده دارد. و نقش مهمی در حفظ امنیت و استقرار قانون در جامعه دارد. با تأکید بر اهمیت اجتناب از هرگونه فتنه و ناامنی، این نظام می‌تواند به حفظ نظم و امنیت در جامعه کمک کند و از ایجاد هرگونه اختلافات و عوامل تفرقه افکن جلوگیری کند. و با تأکید بر اهمیت استقلال و اعتلای امنیت ملی، با تهدیدهای داخلی و خارجی باید هوشمندانه مقابله کند.

9. تضمین حقوق شهروندی: مسئولیت حفظ حقوق شهروندی و امور حقوقی جامعه یکی دیگر از نقش‌های مهم ولی فقیه در جامعه اسلامی است. از جمله این حقوق می‌توان به حقوق انسانی، حقوق زنان، حقوق کودکان، و حقوق اقلیت‌ها اشاره کرد که ولایت فقیه مسئولیت دارد آنها را تأمین و حفظ کند.

10. ترویج فرهنگ ایثار و فداکاری: ترویج فرهنگ ایثار و فداکاری در جامعه یکی دیگر از نقش‌های ولی فقیه برای حکمرانی اسلامی به‌شمار می‌رود. این امر می‌تواند خدمات گسترده‌ای برای جامعه داشته باشد و موجب می‌شود روابط اجتماعی تقویت شود و به ارتقای ارزش‌های انسانی کمک نماید و در نتیجه می‌تواند به تقویت همبستگی و انسجام اجتماعی منجر شود.

11. توسعه فرهنگ علمی و دانشی: تأکید بر توسعه علم و دانش و پیشرفت علمی جامعه اسلامی یکی دیگر از نقش‌های ولی فقیه به‌شمار می‌رود. تأکید بر اهمیت پژوهش و تحقیقات علمی، ترویج دانش و فناوری، و ایجاد بسترهای مناسب برای توسعه علم و فناوری، می‌تواند به پیشرفت جامعه اسلامی کمک کند.

موارد یاد شده نشان می‌دهند که نظام ولایت فقیه تأثیرات گسترده‌ای در حکمرانی اسلامی دارد و به طور کلی می‌تواند به تحقق اهداف اسلامی و بهبود وضعیت جامعه و ایجاد یک جامعه اسلامی سازگار با اصول اسلامی و توسعه آن کمک ‌کند.

 

[1] . محمود ملکی راد عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی

[2] . محمدبن علی، صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج2، ص484، « وَ أَمَّا الْحَوَادِثُ‏ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِيهَا إِلَى رُوَاةِ حَدِيثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِي عَلَيْكُمْ وَ أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ».

[3] . محمدبن علی، صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج4، ص420، « قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(ع) قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص)‏ اللَّهُمَّ ارْحَمْ خُلَفَائِي‏ قِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَنْ خُلَفَاؤُكَ؟ قَالَ الَّذِينَ يَأْتُونَ مِنْ بَعْدِي يَرْوُونَ حَدِيثِي وَ سُنَّتِي».‏

[4] . روح الله، خمینی، البیع، ج2، ص 664، «ثمّ إنّ المتحصّل من جميع ما ذكرناه: أنّ للفقيه جميع ما للإمام (عليه السّلام)، إلّا إذا قام الدليل على‏ أنّ الثابت له (عليه السّلام) ليس من جهة ولايته و سلطنته، بل لجهات شخصيّة؛ تشريفاً له، أو دلّ الدليل على‏ أنّ الشي‏ء الفلانيّ و إن كان من شؤون الحكومة و السلطنة، لكن يختصّ بالإمام (عليه السّلام) و لا يتعدّى‏ منه‏».

منبع:

تاریخ خبر: 1402/12/2 چهارشنبه
تعداد بازدید کل: 26 تعداد بازدید امروز: 1
 
امتیاز دهی
 
 

نسخه قابل چاپ

پربازدید‌ترین مطالب

مطالب مرتبط

پربازدید‌ترین مطالب

مطالب مرتبط
[Control]
تعداد بازديد اين صفحه: 27
قم - خیابان معلم - پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی - پژوهشکده مهدویت و آینده پژوهی
تلفن: 37749972-025
ایتا
پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
چهارشنبه 5 ارديبهشت 1403 12:40:11
خانه | بازگشت | حريم خصوصي كاربران |
Guest (PortalGuest)

پژوهشكده مهدويت و آينده پژوهي
مجری سایت : شرکت سیگما