نویسنده:محمد شهبازیان، ، استادیار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی ، اسماعیل دانیال پور ،
علم¬آموزی و رجوع به اهل علم دو مفهوم نهاده در سرشت انسانی¬است که در قالب آموزه«اجتهاد و تقلید» از زمان ائمه علیهم¬السلام در بین مردم وجود داشته و رابطه عمیق و ناگسستنی میان آن¬ها بوده-است.این مهم مستند به آیات قرآن،روایات،سیره متشرعه و عقلاست و مقدمه¬ای لازم جهت شناخت معارف دین است.با این¬همه، مبحث اجتهاد و تقلید مصطلح نزد اصولیون، در گذر زمان مورد هجمه جریان¬های¬انحرافی قرار گرفته¬است که از جمله می¬توان به:«اخباریون افراطی»،«صوفیه گنابادیه»،«شیخیه»،«مدعی یمانی معاصر؛احمد اسماعیل بصری»و دیگر گروه¬های مخالف اشاره¬کرد.آنان با برداشت اشتباه از معنای«اجتهاد» مذمت¬شده در روایات،دیدگاه غلط از اعتبارسنجی متون¬کهن مانند:«الکافی»،عدم درک صحیح از قواعداصولی،گمان به بطلان اجتهاد و تقلید از منظر اصولیون در دوران غیبت نموده¬اند. نگارندگان تلاش دارند تا با روش توصیفی-تحلیلی،بازخوانی ادعای جریان¬های معاصر در این مساله را توصیف نموده ودر ادامه به نقد پردازند.نتیجه¬ حاصله آن است¬که،مراد از «اجتهادِمذموم» قیاس و استحسان موجود در فقه اهل¬سنت است.با توجه به سبک نوشتاری و سیره مجتهدان دوران غیبت صغری،بهره¬گیری¬از قواعداصولی کاری لازم ومطابق با دستور اهل¬بیت علیهم¬السلام برای شناخت صحیح دین بوده و لزوم بررسی روایات موجود در کتب کهن،اصولیون را به اجتهاد مصطلح رسانده¬است.