به گزارش پایگاه اطلاع رسانی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی نشست «تحلیلی بر دلائل منع قیام در دوران غیبت» به همت پژوهشکده مهدویت و آیندهپژوهی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، با ارایه حججالاسلام «محمد شهبازیان» و علی محمدی هوشیار» و دبیر علمی حجت الاسلام «مسلم کامیاب»، سهشنبه ۱۷ بهمن ماه در تالار کوثر این پژوهشگاه برگزار شد
در ابتدای این نشست حجت الاسلام شهبازیان با اشاره به مفهوم اسلام اجتماعی گفت: برخی سعی دارند ذیل مباحث صرفا به دستهای از روایات توجه داشته باشند، خداوند در قرآن میفرماید: «… قُلْ لَوْ کُنْتُمْ فی بُیُوتِکُمْ لَبَرَزَ الَّذینَ کُتِبَ عَلَیْهِمُ الْقَتْلُ إِلی مَضاجِعِهِمْ…» (بگو: «اگر هم در خانههای خود بودید، آنهایی که کشتهشدن بر آنها مقرّر شده بود، قطعاً بهسوی آرامگاههای خود، بیرون میآمدند [و آنها را به قتل میرساندند]). امروز در التهابات اجتماعی کشور میبینیم مشکلات موجود درفضای اقتصادی به ابزاری برای جبهه مخالف به عنوان ناکارآمدی حاکمیت دینی در دوران غیبت تبدیل شده و میگویند کاش ما هم مثل کشورهای دیگر مسلمان بودیم که یک طرف مسجدی باشد و تمام و دیگر حاکمیت سیاسی به دست ما نباشد؛ آنها می خواهند تخطئه کنند و بگویند این دیدگاه بر اساس نهی از قیام در برخی روایات در دوران غیبت است.
استاد مرکز تخصصی مهدویت حوزه علمیه قم ادامه داد: اگر در فضای عقلی به موضوع ورود کنیم امام خمینی (ره) و پیش از ایشان مرحوم آیت الله بروجردی، از این مساله استفاده کردند که حاکمیت دینداری باید بر مبنای عقل باشد البته اینجا مراد ما عقل بدیهی نیست بلکه یک تسامح و پیشفرضهایی مطرح است.
وی افزود: مساله دوم آیاتی است که در مورد مساله ظهور چه در دوران ائمه (ع) و چه پس از آن مطرح شده و از آنها استفاده می شود. برای مثال آیه ۱۲۰ سوره «توبه» که میفرماید: « مَا کَانَ لِأَهْلِ الْمَدِینَهِ وَمَنْ حَوْلَهُمْ مِنَ الْأَعْرَابِ أَنْ یَتَخَلَّفُوا عَنْ رَسُولِ اللَّهِ وَلَا یَرْغَبُوا بِأَنْفُسِهِمْ عَنْ نَفْسِهِ ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ لَا یُصِیبُهُمْ ظَمَأٌ وَلَا نَصَبٌ وَلَا مَخْمَصَهٌ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَلَا یَطَئُونَ مَوْطِئًا یَغِیظُ الْکُفَّارَ وَلَا یَنَالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَیْلًا إِلَّا کُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صَالِحٌ إِنَّ اللَّهَ لَا یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ» (مردم مدینه و بادیه نشینان پیرامونشان را نرسد که از [فرمان] پیامبر خدا سر باز زنند و جان خود را عزیزتر از جان او بدانند چرا که هیچ تشنگی و رنج و گرسنگیی در راه خدا به آنان نمی رسد و در هیچ مکانی که کافران را به خشم می آورد قدم نمی گذارند و از دشمنی غنیمتی به دست نمی آورند مگر اینکه به سبب آن عمل صالحی برای آنان [در کارنامه شان] نوشته می شود زیرا خدا پاداش نیکوکاران را ضایع نمی کند)
حجت الاسلام شهبازیان گفت: مومن وقتی گام بر می دارد، حتی دشمن باید از گام برداشتن او آزار ببیند؛ آیاتی نظیر آیه ۲۵ سوره «حدید» از جمله مواردی است که در گستره این بحث مطرح می شود و باید توجه داشته باشیم که دستور قرآن برای همه دورانها است. بر طبق این آیه حرکت باید بر اساس یک قدرت و حتما قدرت نظامی باشد. خداوند در آیه مذکور میفرماید:« لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنْزَلْنَا الْحَدِیدَ فِیهِ بَأْسٌ شَدِیدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِیَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَیْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِیٌّ عَزِیزٌ».
این پژوهشگر با بیان اینکه برخی افراد به هیچ روی نگاه تمدنی ندارند و به دنبال هیچ حرکت اصلاحی و اجتماعی نیز نیستند، تصریح کرد: این افراد شاید اگر زمانی هم حرف بزنند به دلیل آن است که در مییابند سخن گفتنشان جان و رفاه و کیسهشان را دچار ضرر نمیکند، این افراد در همه مواقع دنبال عذرجویی هستند.
وی افزود: بحث رفتن به جهاد باید باطنی باشد و در عمل صورت پذیرد و نَه صرفا با لفظ و این مسالهای است که در روایات نیز مورد توجه بوده است؛ در روایت صحیحه از مرحوم کلینی در کتاب کافی نیز ذیل آیه ۳۹ سوره «حج» که خداوند در آن می فرماید:«أُذِنَ لِلَّذِینَ یُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَی نَصْرِهِمْ لَقَدِیرٌ» (به کسانی که جنگ بر آنان تحمیل شده رخصت [جهاد] داده شده است چرا که مورد ظلم قرار گرفته اند و البته خدا بر پیروزی آنان سخت تواناست) به اهمیت بحث جهاد اشاره شده است و گویا اصلا این تفسیر و روایت برای جامعه امروز ماست و برای کسانی که داعیه نهی از قیام در دوران غیبت را دارند و می گویند چون امروز معصومین در اختیار ما نیستند باید خانهنشین باشیم و صرفا دعا کنیم اما سوال آن است که آیا منطق دین همین است؟
حجت الاسلام شهبازیان در بخش دیگری از مباحث خود با اشاره به برخی وقایع تاریخی و اتفاقاتی که دال بر عدم همراهی با قیام هستند، تصریح کرد: برای مثال شخصی چون ابومسلم ادعاهایی را به نفع بنی العباس مطرح می کند، یا «محمد بن عبدالله نفس زکیه» از نوادگان امام حسن مجتبی(ع) و نخستین قیامکننده علوی علیه خلافت بنی عباس و افراد دیگری که امام وقت یعنی امام صادق(ع) در مواجهه با چنین افرادی فرموند که با آنها همراه نکنید.
وی با اشاره اینکه بسیار پیش آمده است که مقام معظم رهبری صحبتی داشته باشند و موضوعی را مطرح کنند، افزود: من از رویکرد ایشان این تعبیر را دارم که به قول معروف چه قدر دیدند که کار خراب است و خواص حواسشان نیست که علنی تذکر میدهند تا شاید مردم یا فعالان اجتماعی کاری کنند؛ امروز معظمله از بی حالی و منفعل بودن خواص صحبت می کنند؛ اکنون نیز که انتخابات و مسایل دیگر را در پیش داریم نه تنها منفعل بودن خواص را می بینیم که عملا بعضا این خواص یاریگری نمی کنند.
حجت الاسلام شهبازیان گفت: این موارد مسایلی است که همواره نیز در طول تاریخ وجود داشته اما باید مساله را سنجید، به خصوص اکنون در دوران غیبت باید توجه ویژه به مطالب و مسایل داشت.
در ادامه حجت الاسلام «محمدی هوشیار» با تاکید بر اینکه روایات مربوط به منع قیام در دوران غیبت را باید از منظر تحلیل تاریخی نیز مورد بررسی قرار داد، تصریح کرد: حدود ۱۴ روایت صریح و غیرصریح درباره نهی از قیام در دوران غیبت وجود دارد که میتوانیم به چند روش آنها را بررسی کنیم، برای بررسی بحث در مدل اول از روش «سوسور» وام می گیرم و به مدلهای همزمانی و درزمانی اشاره می کنم؛ اگر بخواهیم از مدل همزمانی استفاده کنیم بر این اساس باید روایت مدنظر را در مقطع خاصی بررسی کرده و طبیعتا طی آن سند و دلالت آن روایت را نیز مورد توجه قرار دهیم.
عضو گروه جریانشناسی مهدویت پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی ادامه داد: با رویکردِ مطالعات درزمانی، باید پیوستگی به گذشته و آینده را نسبت به روایات در نظر بگیریم و بررسی کنیم که آیا قبل و بعد از آن زمانِ به خصوص، روایاتی از جانب معصومین صادر شده یا خیر؛ وقتی این روایات را از نظر بگذرانیم متوجه میشویم که همه آنها از امام باقر(ع) و امام صادق (ع) است و تنها یک تکروایت از امام سجاد (ع) ذیل این ۱۴ روایت وجود دارد و تا پیش از آن حضرت هیچ روایتی از دیگر معصومین از پیامبر (ص) به بعد تا امام چهارم نمیبینیم.
وی ادامه داد: بعد از امام کاظم (ع) نیز هیچ روایتی مبنی بر این نیست که تا قیام مهدی ما نباید هیچ پرچمی را برافراشته کنید، از امام جواد(ع)، امام مهادی(ع)، امام حسن عسگری(ع) و به ویژه از امام زمان (عج) روایتی نیست چراکه بقیهالله دارد به غیبت میرود و عقل می گوید اگر چنین ضرورتی بود باید امام زمان (عج) در قالب توقیعات خودشان به این مساله اشاره می کردند که به قول معروف کاری نکنید تا خودم بازگردم؛ بنابراین از امام دوازدهم چنین نهیای وجود ندارد.
حجت الاسلام محمدی هوشیار گفت: ائمه اطهار (ع) همواره فرمودند که وقتی میخواهید روایات ما را بررسی کنید یا از قرآن شاهد بیاورید یا احادیث قبلی را مورد توجه قرار دهید، بنابراین باید مطالعه داشت و سپس تحلیل کرد، حال در این مورد خاص که میبینیم در مقطع خاصی فقط از آن دو امام بزرگوار چهارده روایت در این مورد وجود دارد، باید اینگونه تحلیل کرد که شاید مقطع تاریخی آن دوران اقتضا می کرد.
وی تصریح کرد: همین مساله را در مورد بحث یمانی مورد توجه قرار می دهم که ۱۸ روایت در مورد او از امام باقر(ع) و امام صادق (ع) وجود دارد و تکروایتی نیز امام رضا (ع) هست که سند مخدوشی دارد؛ حال سوال این است که چرا سایر ائمه (ع) به یمانی اشاره نکردند؟ اگر یمانی مقام اش در این حد است که با او به بقیه الله می رسیم پس چرا در توقیعات حضرت هیچ نشانه ای از او نیست؟ در این بحث هم انگیزه مراجعه به تاریخ برای بررسی موضوع ایجاد می شود.
این پژوهشگر با اشاره به اینکه بسیاری از علما و فقها نیز نسبت به مراجعه به تاریخ در بررسی روایات تاکید داشته اند، افزود: برای مثال آیت الله بروجردی از این دسته بودند که به مراجعه به تاریخ برای فهم موضوع اشاره کردند؛ همچنین شهید صدر نیز در صفحه ۴۰۴ کتاب «اقتصادنا» نسبت به مساله تاریخ اشاره ای داشته است. بنابراین تاریخ حتی به لحاظ واژگانی هم به داد ما می رسد. اما از کجا باید بفهمیم که دو روایت یک مساله را میگوید یا چند مساله؟
عضو گروه جریانشناسی مهدویت پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی اظهار کرد: برای فهم برخی روایات که داعی نهی قیام هستند باید به تاریخ مراجعه کنیم، در این عرصه نیز روشهای مختلفی وجود دارد از جمله آنها مدلی است که نیچه در تبارشناسی با نگاه انتقادی مطرح کرده است، همچنین میشل فوکو نیز بحث دیرینهشناسی را در مباحث مطالعات تاریخ اندیشه و همچنین یک بحث تبارشناسی دارد.
وی افزود: در این مقطع و برای موضوع مورد نظر به تبارشناسی میشل فوکو در بحث مطالعات تاریخ اندیشه اشاره می کنم؛ او بسیار دقت کرده و سوار بر مفهوم قدرت شده و می گوید قدرت را نادیده گرفته اید. فوکو توضیح می دهد که اولا قدرت چیست؛ می گوید: مفهوم قدرت تمرکز در یک جا نیست؛ قدرت متمرکز بر فرادستان نیست که بر فرودستان اعمالش کنند؛ او قدرت را به مثابه یک چیز مویرگی در کل جامعه تعریف کرده که تو را وادار به انجام دادن یا انجام ندادن کاری می کند و در ادامه ثمره این قدرت را تولید دانش می داند و در وهله بعد می گوید قدرت در مقابل خودش مقاومت را ایجاد می کند.
حجت الاسلام محمدی هوشیار ادامه داد: حال باید بررسی کرد که آیا آن چهارده روایت که اشاره کردیم متاثر از قدرت اجتماعی آن زمان بوده و معصوم (ع) را در مقام انفعال قرار داده و امام مجبور شده که این بیان را داشته باشد؟ من می گویم بله این اتفاق افتاده است و امام (ع) مجبور شده که به صورت مقطعی مطلبی را بیان کند؛ از سوی دیگر در مقابل سخنان امام معصوم (ع) نیز مقاومت وجود دارد، دانش تولید شده از قدرت دانش مبارزه است که «زید بن علی» طلایه دار مبارزه در جامعه می شود.
وی گفت: پس قدرت می تواند دانش و مقاومت تولید کند،ما در جامعه در یک زمان دو اندیشه را ذیل این نگرش داریم؛ برای مثال در زمان امام باقر (ع) و امام صادق (ع) میبینیم که دو اندیشه وجود دارد، اندیشه مبارزه از سوی زیدی ها و اندیشه مبارزه نکردن از سوی امامیها؛ وقتی به تاریخ مراجعه کنیم می بینیم که هیچکدام از یاران امام باقر(ع) و امام صادق(ع) در همراهی با زید نبودند چراکه حضرت و یارانش از یک سو و زید و یارانش در سوی دیگری بودند که این جبهه ایجاد شد و علت همان قدرت و مقاومت بود که پیش تر اشاره داشتم.
عضو گروه جریانشناسی مهدویت پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی ادامه داد: به نظرم در مباحث مهدویت به نگاه تبارشناسانه فوکو نیاز داریم، بنابراین آن چهارده روایت را در بستر تاریخی خاصی دیدیم و آن زمان امام (ع) مجبور به طرح این مباحث بر اساس «منطقه الفراغ» بوده است.
وی افزود: پس از ماجرای کربلا شیعیان با قیامهای منطقهای متعددی مواجه شدند؛ شیعه سریعا برخاست و این مساله را مطرح کرد که چرا با امام حسین (ع) همراه نبود؟ طوایف برای قیام برخاستند، در چنین شرایطی امام باقر (ع) موضع می گیرد چراکه این افراد به صورت طایفهای قیام کرده و همواره شکست خورده و کشته می شدند، حضرت در اولین اقدام و به تعبیری برای بهانهتراشی جهت جلوگیری از ادامه این قیام گفتند باید ۳۱۳ نفر به عدد یاران بدر باشید اگر چنین شد من با شما همراه خواهم بود اما آنها بسیار بیشتر از این تعداد بودند؛ بعد از آن امام (ع) فرمودند که باید مثل هارون مکی و ماجرای تنور، از یاران واقعی باشید و در گزارش ها هست که پاسخ دادند از هارون آماده تر هستیم؛ لذا امام (ع) مشاهده کردند که این افراد واقعا شرایط را درک نمی کنند لذا با منطقه الفراغ، یک فتوای عصری و مقطعی صادر کردند و گفتند: هرکسی که قیام کند از طاغوت است.
حجت الاسلام محمدی هوشیار ادامه داد: سپس این ماجرا به امام کاظم (ع) رسید و امام(ع) مشاهده کردند که گویا مردم باورشان شده که بنی العباس حق هستند، آنجا دیگر مصلحت امام (ع) ناظر بر استعداد و عِده و عُده نمی شود؛ لذا می فرمایند اگرچه که عددتان کم است و شاید به کمتر از این هم به دلیل جنگ برسد، باید بدانید که بنی العباس کم نیستند، سیدالشهدا (ع) با عدد کم از یاران قیام کرد تا بگوید بنی امیه حق نیستند. بنابراین امام کاظم(ع) در آن مقطع خودشان علیه حاکمیت وقت سخنرانی می کردند و اساسا از دلایل زندانی شدن حضرت همین بیان ها بود.
وی تصریح کرد: بیشترین داعیان قیام از بین علویان در زمان امام کاظم (ع) به بعد بوده است. قیام علویان در زمان امام رضا(ع) برای مثال قیام «ابن طباطبا» بود که فتوحات بزرگی هم داشتند اما با شکست مواجه شدند؛ اینجا دیگر بحث پیروزی و شکست مطرح نبود بلکه بحث بیداری شیعه به میان آمده بود؛ همچنین در زمان امام هشتم قیام احمد بن عیسی بن زید علوی را نیز داشتیم، اصلا چهل قیام در زمان امام رضا (ع) اتفاق افتاد که بیش از نیمی از آنها از سوی علویان بود و دریغ از یک روایت در مورد نهی قیام؛ بنابراین امروز نمی توانیم بگوییم که چون چهارده روایت داریم پس از قیام نهی شده ایم، این روایات مصلحت آن زمان بوده است.
این پژوهشگر با اشاره به قیام اسماعیل بن یوسف در زمان امام هادی (ع)؛ قیام علویان در زمان امام حسن عسگری (ع) و برخی نمونههای دیگر افزود: در زمان امام یازدهم نیز چهار قیام داشتیم و امام(ع) فقط در یک مورد گفتند که این قیام از ما نیست. بنابراین ما این چهارده روایت را قبول داریم و هیچ ایرادی نیست به آنها نمی گیریم، فقط می گوییم این روایات برای آن مقطع تاریخی بودند چراکه بعد از دو امام، تمامی ائمه (ع) در زمانشان قیام توسط علوی ها رخ داد و حتی یک مورد نهی از قیام نداشتیم.